تازه های سایت

کد مطلب: 6900
1. بهمن 1391 - 16:10
دولت عربستان سعوديی از نظر آمريکا يک متفق اجتناب ناپذير است. آمريکايي که به راحتي از مندرس، شاه، مبارک، صدام، قذافي و بن علي صرف نظر کرده است، از سعودي ها صرف نظر نخواهد کرد. قرار داشتن شهرهاي مکه و مدينه در عربستان و برخورداري از بزرگترين ذخايز نفت و گاز جهان مهمترين دلايل آن هستند.

آمريکا هميشه برنامه هاي کثيف خود در مورد منطقه ما را از طريق سعودي ها به اجرا گذاشته است. برنامه هايي نظير تحريک صدام براي حمله به ايران، تشکيل گروهکهايي مانند القاعده و طالبان و اکنون نيز برنامه آوردن دمکراسي به کشورهاي عرب. حالا که قصد دارد دمکراسي بياورد، پس عربستان سعودي هم بايد دمکراتيک شود.

از سوي ديگر، سعودي ها رقيب تازه اي در منطقه پيدا کرده اند که آن نيز شيخ قطر است. او نيز ثروتمند است و به آمريکايي ها مي گويد که من خدمات بيشتري را به شما ارائه خواهم کرد. شاه عبداله و شيخ حامد در اين رقابت به دستورات آمريکا عمل مي کنند. هر دوي آنها در تونس، مصر، ليبي، يمن و اکنون در سوريه ميلياردها دلار خرج کرده اند. اين پادشاه و شيخي که با دمکراسي آشنايي ندارند، اکنون به نام آمريکا به کشورهاي عربي دمکراسي خواهند آورد. شاه عبداله براي جلوگيري از قيام مردمي بزرگترين بودجه تاريخ کشور را تهيه کرده است.

جناب پادشاه که براي اولين بار 150 نفر را به عنوان اعضاي شوراي مجلس منصوب کرده زنان را هم فراموش نکرده است. در مجلس 150 نفري، 30 زن منصوب کرده است. البته او فراموش نکرد که در اين خصوص مقرراتي هم وضع کند و زنان به هيچ عنوان نبايد با مردان کنار يکديگر قرار گيرند و بايد از قوانين شريعت پيروي نمايند. هر چند که شوراي مجلس اختياري ندارد ولي عضويت زنان در مجلس حايز اهميت است. با اين همه زنان نماينده مجلس نمي توانند رانندگي کنند چراکه به زنان گواهي نامه داده نمي شود. زنان نماينده مجلس نمي توانند به تنهايي به خيابان بروند چراکه اگر بدون برادر و يا همسر به خيابان بروند به عنوان زن بد تلقي مي شوند. وضعيت در قطر، کشور شيخ حامد که با پادشاه عربستان در رقابت است و يا ساير کشورهاي خليج فارس هم چندان تفاوتي ندارد. ولي اين پادشاه و شيخ قصد دارند دمکراسي را به کشورهاي منطقه بياورند. در اين کشورها چيزي به نام انتخابات، قانون اساسي، حقوق بشر، رسانه آزاد، جوامع مدني وجود ندارد. در مصر، ليبي و يمن زنان هيچگونه حضوري ندارند.

هيچ چيزي به نام حقوق زنان وجود ندارد و نخواهد داشت. در جريان قيام مردمي هم زنان حضور نداشتند. در سوريه وضعيت زياد فرق نمي کند. در گروههاي مختلفي که با استفاده از گفتار ديني قيام مسلحانه را ادامه مي دهند، حتي يک زن هم حضور ندارد. در مناطقي که اين گروهها حاکميت دارند زنان حتي نمي توانند از خانه هاي خود خارج شوند و وسايل آرايش در اين مناطق فروخته نمي شود. بهار عرب چنين چيزي است مرسي، رئيس جمهور مصر غير از کلينتون با زنان ديگري دست نمي دهد. عقايدي که در نتيجه بهار عرب سر کار آمدند، تلاش دارند دمکراسي هايي نا تمام را جاسازي کنند. آمريکا هم با دورويي کامل از آنها حمايت مي کند. همانطور که در گذشته طالبان را در افغانستان به قدرت رساند و سپس با شعار آزادي براي افغانستان اين کشور را اشغال کرد.

 آمريکا در گذشته نيز اشخاصي مانند شاه، صدام، مبارک، بن علي و قذافي را براي برقراري نظام لائيک و ارائه خدمت به آمريکا حمايت کرد و سپس آنها را از بين برد. ولي زمانيکه انسانها متوجه اين واقعيتها مي شوند، کار از کار گذشته است. مردم و کشورها نيز در برابر اين اشتباهات و يا به عبارت ديگر خيانتها از لحاظ سياسي، اقتصادي، اجتماعي و رواني هزينه سنگيني مي دهند. شايد اين سرنوشت اين جغرافيا است. چراکه ظرفيت خيانت و رفتارهاي بي اصول بسيار بالا است. آمريکا نيز اين موضوع را از همه بهتر مي داند و براي هر کسي نسخه ويژه اي را در نظر مي گيرد. چراکه بيماري همه را به خوبي مي داند. کسانيکه بيماري ندارند را هم بيمار مي کند. مراحل بعدي هم بسيار آسان است!

دیدگاه شما