تازه های سایت

کد مطلب: 34120
30. آذر 1396 - 11:54
راستش را بگو حاج علی؛ انار دلت کی ترک خورد؟!

به گزارش پایگاه خبری  تحلیلی گرو، "وقتی مهتاب گم شد"، آنجا یکی، بلند ترین شب سالش را به دوراز درد های بی امان، میان آسمانیان آغاز می کند.

یلدا این بلندترین شب سال، عاشقانه ای است به یمن گام های نوعروس سپید جامه...

روی طاقچه عادتمان، در بلندترین شب سال، انارمحبت دانه می کنیم و سرخی دانه هایش را روی سپیدی تن زمستان می پاشیم تا پریدگی رنگش زیر مرواریدهای به رنگ عقیق پنهان شود.

یاد گرفته ایم آخرین روز از پاییزهزاررنگ را برای رسیدن به زمستان یکرنگ شب زنده داری کنیم و با عبوراز خش خش برگهای پاییزی به سپیدی دانه های برف دل بسپاریم.

یلدا که می رسد، کاسه آبی می ریزیم پشت پای خاتون طلا جامه و عروس سپید بخت را پا گشا می کنیم.

نقل محفلهایمان غزلهای عاشقانه حافظ می شود ومیوه سربسته حرف هایمان کنارهم قاچ می شود.

اینجا روی زمین، شب که می شود ؛ کناریلدای طناز،میان زمینیان جا خوش می کنیم و آنجا اما یکی غزل های عاشقانه اش را دربلندای آسمان برای محبوب سر داده است.

حاج "علی خوش لفظ "را می گویم

"وقتی مهتاب گم می شود"، بلند ترین شب سالش را به دوراز درد های بی امان، میان آسمانیان آغاز می کند.

انگار سالهای سال بود برای بلندترین سفر و دیدار با هم کیشانش آماده شده بود، آنجا که سحرگاهان،شبنم آیتی از عشق را میان ربناى گریه هایش این گونه زمزمه می کرد؛" اللهم‌ اجعلنی‌ من‌ المستشهدین‌ بین‌ یدیه وَاَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ وَفاتى قَتْلاً فى سَبیلِکَ تَحْتَ رایَةِ نَبِیِّکَ مَعَ اَوْلِیاَّئِکَ"

می گویند پروازش اسیر هیچ قفسی نشد و کمی آن طرف تر؛فرشتگان به تدارکش نشسته اند تا بالهایشان را فرش قدومش کنند.

راستش را بگو حاج علی؛ انار دلت کی ترک خورد که محبوب این گونه مشتاق دیدارت شد؟!

سفر بخیرعزیز،خستگی سفر که از تنت به درشد، حمدی بخوان برای دلهای مرده ی ما...

شهادتت مبارک...

تقدیم به "شهید خوش لفظ"

انتهای پیام/

دیدگاه شما